کد مطلب:30586 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:208

درک مساوات طلبانه از عدالت بر پایه خلقت برابر انسانها











این درك به دلیل باور به خلقت برابر انسانها، ریشه بی عدالتی را در اجتماع جستجو می كند و نه در افراد. این دیدگاه از سیسرون شروع می شود و در آراء روسو و تا حدی ماركس «از هر كس به اندازه توانایی و به هر كس به اندازه نیاز» تداوم می یابد. بر پایه این دیدگاه، عدالت مساوی با برابری و مساوات، آن هم در ابعاد اقتصادی صرف تعریف شده است. جامعه ای عادلانه است كه به لحاظ تنعم از منابع كمیاب اقتصادی، همه با هم برابر باشند. تلقی عدالت به معنای مساوات جویانه در اندیشه ماركس و انگلس و در روسو می توان مشاهده كرد. ماركس و انگلس نیز در هم در مفروضات انسان شناسی و هم در مفروضات برابری جویانه خود تحت تأثیر روسو، هستند. روسو سرشت انسان را كاملا خوب می داند و تقسیم كار را عامل نابرابری می داند. به زعم ماركس و انگلس نیز مالكیت خصوصی و تقسیم كار منشأ نابرابری است. این دو متفكر ضمن آنكه یك دید متلق و جمع گرایانه نسبت به مسئله نابرابری یا عدالت دارند، به هیچ وجه سعی نمی كنند در جهت توجیه نابرابری ها عمل كنند، بلكه نابرابرها را اهرمی می دانند برای سلطه فرا دستان بر فرو دستان.